مجله آنلاین بورن (BURN) که توسط دیوید آلن هاروی، عکاس آژانس معتبر مگنوم تاسیس و اداره می شود، یک حمایت مالی ده هزار دلاری را به خاطر مجموعه عکس «شیما و شیوا» به آزاده بشارتی، عکاس و شاعر گیلانی اهدا کرده است.
بورن (BURN) در معرفی خود اینگونه می نویسد: بورن (BURN) یک مجله در حال تحول برای عکاسان نوظهور است، بورن (BURN) بعنوان یک مجله آنلاین در ۲۱ دسامبر ۲۰۰۸ راه اندازی شد. آلن هاروی در اهداف این مجله آنلاین می نویسد: کل فلسفه تدریس ، آموزش من بر این پایه استوار است که من برای عکاسان نوظهور ارزش فراوانی قایل هستم، زیرا خودم نیز عکاس بسیار پر کار و جستوگری هستم،
بورن (BURN) یک محصول نهایی نیست!- بورن (BURN) فردا مانند امروز نخواهد بود. تکامل و انقلاب، کلمات کلیدی من برای زندگی و عکاسی هستند.
هدف بورن (BURN) این است که در صدر تحولات باشیم و زمینه ایی برای عکاسان نوظهور و عکاسان مستقل فراهم کنیم.
بورن (BURN) در توضیح حمایت مالی از پروژه «شیما و شیوا» آزاده بشارتی می نویسد: «آزاده بشارتی، حمایت مالی ده هزار دلاری عکاسان نوظهور سال ۲۰۰۹ را برای مجموعه تصویری و گزارش دریافت می دارد. و این کمک مهمترین دیدگاه ما در این هیاهوی عکاسی امروز است، مهمتر از همه، ماموریت و وظیفه ما این است که بهترین پدیدآورندگان نوظهوردر خارج از کشور را برای ادامه راهشان شناسایی کنیم و با کمک خود بودجه لازم را برای فعالیتشان را فراهم آوریم.
«آزاده بشارتی» عکاس و شاعر گیلانی، پروژه «شیما و شیوا» را چند سالی است که دنبال می کند، بشارتی داستان پروژه خود را اینگونه می نویسد:
« آنها برای داشتن زندگی شاد می جنگند ، گرچه زندگی شاد به سختی حاصل می شود. شیما و شیوا دوقلو هستند. ۲۳ ساله هستند. آنها در ماسال، در استان گیلان، ایران، به دنیا آمدند. هنگامی که آنها کودک بودند، تشنج آنها به دلیل مشکلات ژنتیکی شروع شد. از آن زمان آنها قادر به راه رفتن نیستند. در همان زمان ، آنها پدر خود را در یک تصادف از دست دادند. با بزرگتر شدن ، مادرشان قادر به مراقبت از آنها نبود بنابراین آنها را به خانه سالمندان و معلولان تحویل دادند. «شیما و شیوا» با بازدیدکنندگان بسیار پذیرا و دوستانه هستند زیرا به کمک آنها نیاز دارند تا به طور موقت مهمان خانه آنها باشند و خانه سالمندان را ترک کنند و بیشتر از این دنیا، دیدن کنند. این دوقلوها با کارکنان خانه سالمندان دوستانه رفتار نمی کنند زیرا آنها نمی توانند همدیگر را درک کنندو پرستاران و سایر بیماران نیز نمی توانند این دوقلوها را درک کنند ، زیرا همیشه در حال برنامه ریزی برای تفریح هستند. آنها قوانین خانه سالمندان را درک نمیکنند. آنها دوست دارند شبها دیر بخوابند و معتقدند این حق آنهاست که عاشق شوند ، مسافرت کنند ، شنا کنند و ویلچرهای خود را در سطح شهر در خیابانها سوار شوند. مقامات ایران فقط به نیازهای اساسی معلولیت مانند غذا، پوشاک و سرپناه توجه میکنند. به همین دلیل این کودکان و سایر نوزادان معلول تمایلی به فکر کردن درباره آینده خود ندارند. آنها نمی توانند رویای خود را تجربه کنند و یا از زندگی خود لذت ببرند. «شیما و شیوا» امروز در دوره بحرانی زندگی خود قرار دارند که افراد به لحاظ عاطفی حساس میشوند و در تمام مدت به دنبال عشق میگردند. آنها میدانند که زندگی حق آشکار آنها است و به دلیل اینکه آنها دو قلو هستند ، در برابر اجحاف شدیدتر مقاومت میکنند تا اجازه ندهند دیگران حق آنها را تضییع کنند. آنها ترکیبی از تنهایی و یکدستی هستند. آنها ترکیبی از خوشبختی و غم هستند …»