عوامل متعددی در شکلگیری جنبش مشروطه در گیلان نقش داشت که علت اصلی آن، به مشکلات و مصائب اقتصادی و اجتماعی مردم منطقه برمیگشت
در دوره قاجاریه، قدرت و نفوذ حکومت مرکزی در گیلان افزایش یافت. حکام دولتی غالبا از بین شاهزادگان درجه اول یا رجال مهم دربار انتخاب میشدند و اختیارات آنها بیحد و حصر بود و تنها در برابر شاه احساس مسوولیت میکردند. همین امر یکی از عوامل دشمنی و اعتراض مردم گیلان با حکومت قاجار بود. مسالهای که بر شدت نارضایتی مردم میافزود، ورود شخصیتهای نامانوس به منطقه، خصوصا به عنوان حاکم جدید بود. از این رو، تغییر مداوم حکمرانان گیلان از دهه آخر قرن سیزدهم هجری، ثبات سیاسی منطقه را خدشهدار کرد و راه را برای تغییرات دیگر در ذهن و فکر مردم منطقه گشود. بین سالهای ١٢٩۴ تا ١٣٢٧ ه.ق حکام متعددی در گیلان فرمانروایی کردند که در اینجا به نمونهای از عملکرد حکام گیلان که در تشدید نارضایتی و مشکلات اقتصادی منطقه موثر بودند، بهطور مختصر اشاره میشود.
در سال ١٢٩۴ه.ق میرزا زکی ضیاءالملک به حکومت گیلان رسید، ولی نتوانست نفوذ و قدرت قابل ملاحظهای در بین عمال به دست آورد و به دنبال آن شورشهایی در لاهیجان و تالش رخ داد.
در سال ١٢٩۶ه.ق نایبالسلطنه عبداللهخان والی به حکومت گیلان منصوب شد. او نیز با مطالبه مالیاتهای فراوان باعث رنجش و ناراحتی مردم شد. در سال ١٣١۴ه.ق ملک منصورمیرزا شعاعالسلطنه پسر مظفرالدینشاه به حکومت گیلان منصوب شد. در زمان وی، بار مالیاتی بسیاری بر دوش مردم گذاشته شد؛ زیرا شخصی طماع و حریص بود و در مدت کوتاه حکومتش در گیلان، اخاذیهای بسیاری کرد. وی در برقراری مناسبات حسنه با علمای محلی توفیقی به دست نیاورد.
کلنل کاساکوفسکی، فرمانده بریگاد قزاق ایران، درباره شرایط حاکم بر گیلان در این دوره مینویسد: «از هماکنون ملت [شعاعالسلطنه] را علیه خود برانگیخته است. است. بزرگترین [مخالف او] مجتهد رشت، شریعتمدار است. در زمان حکمرانان گذشته، … این مجتهد در حل و فصل کلیه امور گیلان دخالت کلی داشته و ساعتهای متمادی در حضور حکمران بوده و مشترکا به رتق و فتق کلیه امور میپرداختند… شعاعالسلطنه با انتصاب به حکومت گیلان، شریعتمدار را به کلی کنار گذاشته و مستقلا به اداره امور پرداخته و موجبات رنجش جماعات را فراهم کرده است. شریعتمدار با استفاده از عدمرضایت عمومی، امروزه اغتشاشهای بزرگی علیه او برانگیخته است (ربیعالاول ١٣١۴ه.ق/ ۶ اکتبر ١٨٩۶م).
در دوره دوم والیگری سعدالسلطنه در گیلان (١٣١۶ه.ق)، مسالهای که باعث نارضایتی مردم گیلان شد، احداث راه شوسه انزلی- قزوین توسط کمپانی بیمه و حملونقل روسی بود. کار احداث راه توسط کمپانی روسی با استقبال اهالی همراه نشد و مخالفت علنی آنها را در پی داشت. علمای دینی، رهبری گروههای شاخص مخالف را برعهده داشتند. مالکان و کشاورزانی که اراضی آنها در مسیر راه قرار داشت، با کار شرکت مخالفت میکردند. تجار نیز به خاطر عوارض حقالعبور، از احداث راه ناراضی بودند.
در کنار این مشکلات، رفتار کارکنان روسی به خاطر بیتوجهی به فرهنگ اسلامی و سنتهای محلی و میخواری و مستی در ملأ عام، نارضایتی اهالی را برانگیخت. همچنین، اعلانیه کنسول روس مبنی بر اینکه از رمضان ١٣١۶ه.ق، از کلیه عابران راه، حق راهداری اخذ خواهد کرد، نارضایتی را تشدید کرد. این اعلانیه، باعث واکنش فوری اهالی رشت و تظلم آنها به حاجی مهدی شریعتمدار شد.
شریعتمدار در پاسخ به دادخواهی مردم، طی اعلانیهای با استناد به توافقنامه ١٣١٣ه.ق با کمپانی، اهالی گیلان را از پرداخت عوارض راهداری معاف اعلام کرد، اما سعدالسلطنه تحت فشار کنسول روس، مجبور به جمعآوری این اعلانیه شد.
این مساله، سبب شورش مردم و حمله به ایستگاههای راهداری شد. با افزایش نفوذ علما و به چالش کشیدن سعدالسلطنه، دولت مرکزی مجبور شد با عزل حاکم، از تداوم بحران در شهر جلوگیری کند؛ در نتیجه، شورش مردم رشت در سال ١٣١۶ه.ق و لغو راهداری از دست کمپانی روسی، بیتردید یک موفقیت بزرگ بود و وقوع این حرکت مقدمهای برای جنبش شهری و روستایی آتی در گیلان فراهم کرد که به انقلاب مشروطه منجر شد.
در نتیجه، طی ۳۳سال، بین سالهای ١٢٩۴ تا ١٣٢٧ه.ق، بیش از ۲۰مرتبه حکام گیلان جابهجا شدند و تغییر یافتند. تغییر مداوم و سریع حکام نهتنها فرصتی برای اجرای برنامههای حکومتی به دست نمیداد، بلکه تنشهای سیاسی و اقتصادی منطقهای را تشدید میکرد و فقدان ثبات سیاسی در گیلان را در پی داشت. مسلما این حکام در راستای اداره امور گیلان برای خود گروههای ذینفوذ به وجود آوردند و با فراز و فرود هر حاکمی، گروهی که در رأس هرم قرار داشتند و از امتیازاتی برخوردار بودند، پس از مدت کوتاهی از آن محروم میشدند.
از این رو برای دستیابی دوباره به آن، همواره درصدد اعتراض به حکمران جدید بودند تا امتیازات قبلی را به دست آورند. بنابراین قشرهای اجتماعی ناراضی و موازی هم در گیلان در آستانه مشروطه شکل گرفت که گاهی منافع یکی در تضاد با دیگری بود. این امر در شکلگیری جنبش مشروطهخواهی شهری موثر بود.
عوامل متعددی در شکلگیری جنبش مشروطه گیلان نقش داشت که علت اصلی آن، به مشکلات و مصائب اقتصادی و اجتماعی مردم منطقه برمیگشت.
مشکلاتی همچون حکومت استبدادی، نابودی صنایع، کشاورزی و سلطه مالکان، در تحلیل توان اقتصادی و معیشتی مردم نقش عمدهای داشته است. همچنین، افزایش نفوذ روسها در منطقه، بهخصوص غارت منابع طبیعی و صنعتی گیلان در بروز بحران اقتصادی تاثیرگذار بوده است.